سلام
يادمه وقتي اين فيلم قرار بود پخش بشه خيلي خوشحال شدم. جدا دوست داشتم شهريارو بيشتر بشناسم. واسه همين هر هفته همه كارامو انجام ميدادم كه موقع فيلم فقط بشينم پاي تلويزيون
اما اما اما...
هر بار بيشتر و بيشتر ازش شاكي ميشدم.
آخه به عقل من جور در نميومد كسي كه تموم زندگيشو ... تموم دنياشو كه البته مزرعه آخرته به پاي يه عشق زميني ساده (بي هيچ پيچيدگي و ثمره آنچناني و خاصي) ريخته و حتي پدر و مادرشو از خودش رنجونده و اونهمه مدت حق اونارو زير پا گذاشته چطور ممكنه اونقدر با معرفت باشه و لايق كه چنان سعادتي نصيبش بشه
طبق چيزي كه توي اين فيلم به ما نشون دادن شهريار به صورتي بسيار اتفاقي و بي هيچ زحمت خاصي و شايدم فقط شانسي شعري رو نوشت كه مورد تأييد قرار گرفت
اما بايد بگم وقتي با نارضايتي تمام آخرين قسمت اين سريالو ديدم و داشتم غر ميزدم كه چرا چنين و چنان شد يه دفعه تصوير مرحوم استاد شهريار رو درحال خوندن شعر ديدم كه البته همه احترامي رو كه طي ديدن اين فيلم نسبت بهش از دست داده بودم دوباره به جانم ريخت و اون لحظه حاضر بودم قسم بخورم كه اين فيلم به طرزي شگفت آور در تضييع حرمت اين چهره نوراني موفق بوده
خدا روحش رو شاد كنه و با اميرالمومنين محشور باشه انشا...
شهريار= حافظ قرآن= شاعري برجسته كه لايق چنان الطافي شد كه وصفش از حد بيان و حتي تخيل ما انسانهاي قاصر بيرونه