سلام عليكم...به دوره گرد:
لازم نيست تا حتما سر بي شام زمين گذاشته باشي و يا بي خانمان و يتيم و مسكين و ابن سبيل و ذلك ... باشي تا بفهمي رنج نداشته اي را كه ديگرانت دارند، لازم نيست، مرفه هم مي فهمد درد را، بعضي چشم مي بندند و اما بعضيشان نه ... بحث چيز ديگريست، فقير عزيز است اما گدا نه ... آنان كه شغلشان تكدي و گداييست، بازيگري است ، نمايشي از يك درد است كه اگر خوب بازي كنند مزدش را مي گيرند، براي آنان بي اعتماد كردن مردم نسبت به احساس همدرديشان، وجدانشان و يا حتي عقايدشان اهميتي ندارد، مهم كيسه ايست كه انباشته شود، خواه گدايي باشد و يا دلالي و يا فساد ديني و اقتصادي وغيره ... من اصلا براي جناب سوتك متاسف نيستم ، چون خودم هم همين رويه را دارم و به جاي شعار دادن سعي مي كنم از همين دور و برم شروع كنم، صدقه مي دهم، انفاق ميكنم اما نه به هر دستي كه دراز شد، سعي مي كنم فقير را از گدا بشناسم ... جاهايي هست كه مي توان اين را راحت تر فهميد البت اگر همتتان بلند باشد و بخواهيد...
و به برگ بيد:
با شما موافقم ، و به خاطر همين نداشتن قدرت تشخيص است كه به هر روضه ي محزوني گريه ام نمي گيرد! اما فرق بازيگري را با دردمندي به گمانم بشود فهميد، نمي شود؟
دعايتان بكنيم دعايمان مي كنيد؟...ياحق!