• وبلاگ : سوتك
  • يادداشت : طناب دارين؟!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 13 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    شلام دااش شوتي ...
    دهه! يه دو روژ نبوديم ، مفاد بهت نرشيد ، ژايع باژي شرا در آوردي ؟ ...
    راشتش رفته بودم شتاد مبارژه با مهتادين مژاژي!!!
    نكبت ميگفت، اولندش بايد وبلاگ مبلاگت رو بي خي، بي خيال شي!! بعدشم بايد شيشتمت رو روژي يه فار اونم براي مفارد ژروري (همون دشت به آب خودمون!) رووشن كني! ميفهمي شي ميگه! روژي يه فار فقط! نامرد! فكر اشتخوون درد مارو نمي كنه كه ... آخرشم فلون فلون نشده، مي گفت بايد بري يه طناف بگيري ببندي به خودت ،نه، به شيشتمت، نه، به گردنت ، نه ....اااااه، يادم رفت اين لامشبو .. گفت به كژاا؟ ها؟!! هيشي وللش !
    قبژ تفلونمونم خدا تومن اومده، چرتمونو پاره كرده لامشب!! اينا كه بكنار، ژعيفه اين وشط به ما مي پيشه ، ميگه آخه مرد! ما نون شبم نداريم و تو نششتي پاي نعشگيت، ماشالله دشت بژنيم داره ها واش خودش ، مجبورم كرد يه شند باري بيفتم توي خرابه هاي كافي نت بيرون شهر، پيه نعشگي!
    هي ! يادش بخير ! مي گفتيم همي يه بار و آخرين باره كه مي كامنتيم ولي ژووون داداشش مگه خماريش ولمون مي كنه .... خيلي شفاشت ...
    اينا رو ول كن ، اشله حالت شتوره ؟! ها؟!! راشتي ، ديشب جنش رشيد دشتت؟!! كارت بيشت شاعته رو مي گم! ...

    شفاي خماريت داااش .... فعلا!
    پاسخ

    يا سلام!... و عليکم السلام!... چي بگم داداش؟!... شما که غير شين و شينت باقي چيژاتم بد ريخته بهم... فک کنم بد خماري... داداش حالا اين شتادي که گفتي... خداييش خودت رفته بودي يا برده بودنت؟! اين ژور که اژ اوژاع شما پيداش يحتمل اژ کوچه خيابوناي نت ژمت کردن حالا واش حفژ آبرو مي گي خودت رفتي... خب داداش من اين ژا که همه خودين... يه کم کمتر مشرف کن که ديگه لاقل قيافه ت تابلو نشه...