• وبلاگ : سوتك
  • يادداشت : ... و هيچ ارزش ديگري ندارد!!!!
  • نظرات : 2 خصوصي ، 11 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    با اين حرفات رهبر فقيد رو زير سوال بردي كه گفت: ميزان راي ملته...

    دوست عزيز بايد بگم كه بهتره چشماتو بيشتر باز كني. آره دنبال مباني برو ولي بعيد مي دونم به نتيجه برسي...چون پيشاپيش ذهنت اميخته با پيشداوري و غرض ورزي...پس خودتو علاف نكن...پيشاپيش نتيجه معلومه.

    اما در مورد مصاديق هم اشتباه كردي چون فكر كردي دموكراسي فقط يك مصداق تو دنيا داره و بس..اساساً تو و هم فكراي تو به يكسو نگري عادت كرديد و نمي تونيد حقيقت رو ببينيد!

    و اگر فكر كردي مي توني براي دموكراسي يك مصداق واقعي پيدا كني بازم اشتباه كردي چون ليبرال ترين كشورها هم تا 50 يا 60 درصد به اين الگو نزديكند.

    اما حرف آخرم:

    مي دوني چرا حالت بهم مي خوره از اين مفاهيم: چون به كهنه گري و كهنه پرستي و به بقول آقا تحجر عادت كرديد..از هر چيز جديد مي ترسيد؟؟؟ و سراسر وجودتونو وحشت فرا مي گيره چون اسم اين مفاهيم كه مياد بساط قدرتتون به خطر مي افته... پايه هاش بدجور مي لرزه.

    حق داريد بترسيد اين كاملاً طبيعيه! اصلاً نگران نشو ولي زيادم اميدوار نباش چون كابوسي كه ازش مي ترسي بزودي محقق ميشه

    پاسخ

    يا سلام!... نه! مقبوليت هر حکومتي وابسته به راي ملته... حتي حکومت پيامبر و ائمه(ع)، تو اين شک ندارم!... اينکه از کجا شما فهميدين ذهنم آميخته با غرض ورزي و پيشداروريه، من نفهميدم! کاش مي گفتين ما هم متوجه مي شديم!... اتفاقا من احساس مي کنم اونايي ذهنشون آميخته با غرض ورزي و پيشداوريه که حتي شنيدن نظري مخالف نظرات تمجيدانه از تفکرات غربي براشون دشواره، من مباني که بيان کردم، واقعا مباني دموکراسيه و رد تمام اون ها کاملا عقلاني و منطقيه، اگر قلم اين نوشته عاميانه بود، دليلي نمي شه بر ضعف ادله ي اون! خوشبختانه ادله ي عقلي در هيچ مکتبي قابل رد شدن نيست، مگر نزد مغلطه گران و سوفسطاييان!... من هيچ فکري راجع به مصداق دموکراسي نکردم! اگر هم گفتم دموکراسي در مصاديقش مشکل داره، به اين دليله که بلاخره هر مفهومي، مصداقي داره، و شما هر چقدر هم بگردين، حتي اون جاهايي که خودشون رو مهد دموکراسي مي دونن، نتونستن به شعاراي تو خالي و پوچ دموکراسي عمل کنن! و آووردن نمونه براي اين موضوع کار ساده ايه!... اگر هم مي خوايد بگيد دموکراسي نمي تونه يه مصداق واحد داشته باشه که بدتر! اين همه شعار و آرمان، يعني فقط مي شه يه خيال!!!... آرمانگرايي محض!
    علت اينکه چرا حالم از اين مفاهيم بهم مي خوره رو هم قبلا گفته م! براي اين که خيلي راحت و بدون کوچکترين تاملي راجع به پشتوانه ي فکري و فرهنگي اين مفاهيم، ازشون استفاده مي شه و به تمجيد اونا مي پردازن!... ربطي به کهنه گرايي و کهنه پرستي نداره! ضمن اين که در بعضي موارد افتخار مي کنم کهنه گرا باشم! که دينم مال 1400 سال پيشه! لزومي نداره هر چيز جديدي حق باشه! از اينم که متهمم کنن به کهنه گرايي وحشتي ندارم، من به دنبال تجدد يا تحجر نيستم، که فکر مي کنم حق چه در امور جديد باشه چه در امور قديم، بايد دنبال اون برم!...
    بساط قدرتمون؟؟؟؟!!!!...
    کاش به جاي اينکه الکي از اتهامات کليشه اي و جملات کليشه اي تر استفاده کنين، يا استدلالي در رد حرفام مياووردين، يا اينکه اگر نمي خواستين اين جا وارد بحث شين، يه نشوني و ردي از خودتون ميذاشتين!