سلام عليكم ...
چرا اين پستتون توي صفحه ي اول وبلاگتون نمياد، از روي «ليست يادداشت هاي بروزشده» فهميدم كه بروزكرديد و لينك اين پست رو از روي «آخرين مطلب ارسالي» توي پارسي يارتون پيدا كردم!! چقدر پيچيده!
در مورد نسبي گرايي هم همانطور كه خودتون گفتيد تاييد صحت اون نقص ساير اصول دموكراتيكه كه اونا تعريفش مي كنن ... اينكه هر كسي بر اساس تلقي خودش از يك موضوع به صحت يا عدم اون راي بده با برابري آرا تناقض داره ، چون اصولا تلقي ها متفاوت ... همون مشكلي كه ما توي جامعه ي امروزمون با عالمان ديني خودمون داريم ... تلقي هاي متفاوت از دين! كه بيشتر به ضرر دين بوده تا اينكه به عنوان پلوراليسم مكتبي! به اون نگاه بشه ... اينكه تكثر آرا لزوم برابري رو ازبين مي بره رو من هم قبول دارم ...
مباني به تنهايي شايد درست به نظر بيان ولي تناقض زماني پيدا ميشه كه در كنار هم قرار گرفتن اين مباني چيزي به اسم دموكراسي رو پديد مياره ...
به هر حال نبايد نقد رو ول كرد و به نسيه چسبيد... دين ما روشنه و فقط كافيه كه توي برداشت هاي خودمون از دين از «منيت» ها كاسته بشه تا بتونيم به يك نظر واحد برسيم (البته منظورم ركود نيست، نظر واحد در مورد مباني حكومت دينيه نه چگونگيه فعاليت هاي حكومتي)، به هرحال «لااكراه في الدين، قد تبين الرشد من الغي ...» و در اون صورت ديگه نيازي به دريوزگي و تكدي گري از فرهنگ بشري غرب نداريم ...
دعا كنيد به حرف هايي كه مي زنيم پايبند هم باشيم و عمل كنيم ...ياحق!
-----------------------------------------------------------------------------------
پ.ن: اين براي پست قبليتون بود كه وقتي خواستم بفرستم پستتون رو حذف كردين ومن ضايع شدم ...