یا سلام!
پس نوشت:
این پست صرفا جهت اطلاع مخاطبان گرامی از میزان توجه این وبلاگ به نظرات آن ها تایپیده گردیده است!!! و هیچ ارزش دیگری ندارد!
خود نوشت:( منظور خودنوشت نیستا که آپ شدنش رو از سر گرفته خدا رو شکر!)
و اما دموکراسی...
که عجیب دهن پر کن است و دلنشین... ظاهرا! و ایضا با کلاس، روشنفکرانه و الخ!... و عجیب تر که از آن به احترام به درک و شعور مردم یاد می کنند و چه تناقضیست در پس پرده!...
نمی دونم برا این که بگم دموکراسی و یا به عبارت بهتر مردم سالاری چیز بدیه و اخه و جیز!... باید برم سراغ مصادیق یا مبانیش؟!
ماشالا تو هر دو تا می لنگه... خدا شانس بده نمی دونم چه جوری با این همه مشکلات اسمش خوب در رفته؟!!!
اما مصداق زیاده... فقط یه کم توجه به دور و بر فکر کنم کافی باشه، ضمن این که می ترسم اگه برم تو مصادیق بشه مثل این بیانیه های ضد آمریکایی که آآآآآآآی جهانیان! هی می گن دموکراسی و از این کله ی دنیا لشکر می کشن اون کله ی دنیا و آخرشم هیچی به هیچی!
... ترجیح میدم برم سراغ مبانی!
بی خیال این ادا و اصولای علمی-دانشگاهی که از معنای لفظ شروع می کنن و لفظ قلم، مودب و مرتب، یه دونه یه دونه میان تا برسن به نتیجه! بذارین ما با زبون خودمون بگیم!
اصل دموکراسی رو که بخواین زیرورو کنین، به چند تا مفهوم کلیدی میرسین که اگه اونا نباشن، دموکراسی هم نیست!
اولین مفهوم که خیلی کلاس داره، مشروعیت مردمیه!... که دموکراسی را حکومت مردم بر مردم خوانده اند!!!! و قوامش را بر مشارکت دانسته اند!!!( همون فقط خوانده اند!)
مشارکت مردمی دو مدل بیشتر نمی تونه باشه یا مستقیم باید تشریف ببرین تو مجلس و اظهارفضل کنین، یه چیزی مثه اونی که مدعین مردم تو یونان باستان پا می شدن میرفتن تو میدون شهرو برا اداره ی شهرشون تصمیم می گرفتن.( به کلمه ی مدعی توجه شود!!) که با جمعیت الان و رشد تصاعدیش عمرا بشه چنین کاری رو کرد... همون چهارتا نماینده هم که میرن تو مجلس کلی با هم دعواشون می شه تا بعد قرنی یه چیزی تصویب شه!... راه دومم اینه که با در دست داشتن شناسنامه ها به پای صندوقهای رای گیری رفته و با حضور میلیونی خود، مشت محکمی به دهان استکبار جهانی بکوبید!!!... که اینم مشکل داره!
اصلا این که مشروعیت یه حکومت بخواد از میزان مقبولیتی که بین مردم داره گرفته بشه هم از اون حرفاست!!
مشروعیت یعنی حقانیت! و این چیزی نیس که با حرف مردم تایید یا تکذیب شه!... عالم و آدم هم بیان بگن غول چراغ جادو وجود داره، هر چقدرم توافق بالا باشه، اصلا صد در صد، هفتاد میلیون!!!! خب وقتی نداره، این رای چند میلیونی می شه کشک!... ضمن این که این توافق صد در صدی خیلی آرمانی بود و اصولا رای می شکنه و نهایتا می شه پنجاه به اضافه ی یک درصد!... حالا اگر یکی هیچ رقمه راضی نشه که رای مردم معیار حق و باطل نمی تونه باشه، وقتی از صد در صد میرسیم به نیم بعلاوه یک، این سوال مطرح می شه که اون یکه مگه چی بارشه که حرف نصف مردمو باطل می کنه و حرف نصف دیگه رو صادق؟!...
دومین مفهومم از همون حرفای بی سر و ته قشنگه!!... برابری همه ی انسان ها! نه اینکه دموکراسی خیلی عدالت گراست!!! به همه ی مردم یه حق رای برابر میده و این یعنی فاجعه!... هر کس وقتی می خواد رای بده، باید تصمیم گیری کنه و تصمیم گیری هم که بدون علم ممکن نیست! اینکه بیایم بگیم رای همه با هم برابر یعنی این که علم همه برابره... و از اون جا که نیست! لازمه ی این برابری این می شه که بگیم عالم و جاهل- حالا با مراتب مختلف- برابرن... یعنی علم و جهل برابرن! و به قول فلاسفه این می شه اجتماع نقیضین و عقلا محال!!!... و این برابریه میرسه به آخرین مفهوم...
آخریش که شاید مهم ترینشون هم باشه، نسبی گراییه ! نسبی گرایی یعنی این که هرکسی بلاخره یه چیزی از حقیقت حالیشه و نتیجه این که نظر هر کسی، با توجه به اون میزان حقیقتی که فهمیده درسته!!!!!! و این هم یعنی کشک!( علت کشکیتشو نمی گم چون می ترسم پسته-به ضم پا!- زیادی کش بیاد، خواستین بفرمایین، با توجه به اهمیت شدید سوتک به نظرات مخاطب، عرض می کنم خدمتتون!!!!)
فکر کنم همین قدر برای اثبات توجه سوتک به نظر مخاطبین بس باشه!... اگه طولانیم شد بذارین پای نشون دادن توجه ویژه!!!!!
دعا یادتون نره!