سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سوتک

بین راه وایساده بودیم برای نماز. از در امام‏زاده که بیرون اومدم دیدم پسرک سپر عقب ماشین رو گرفته و با کلی زور و زحمت می خواد ماشین رو بلند کنه والبته طبیعیه که داد زدن هم همراه‏ش بود دیگه!
دعواش کردم ‍«کمرت داغون می‏شه! چی کار می‏کنی؟؟!!» که به اندازه‏ی سر سوزنی هم محل داده نشد!
...
نشسته بودیم تو ماشین، با کلی ذوق و شوق داشت آمار و گزارش مسابقه‏ی مردان آهنین رو برا باباش می‏گفت، تازه دوزاریم افتاد ماشین بلند کردنش چه صیغه‏ای بود.

 

 

ته‏نوشت:
1. از این مسابقه‏ حالم بهم می‏خوره. هر وقت که بر حسب اتفاق هم، گوشه‏ای از اون رو دیده‏م فقط یاد گلادیاتورا افتاده‏م!
2. سالی پر از برکت و آرامش برایتان آرزومندیم!

ته ته‏نوشت:
1. البته بعید می‏دونم لازم به تذکر باشه ولی:

nahal aniran: پسرک فامیلتونه؟
nahal aniran: شکل پسرخاله ی منه
a sutak: اره، پسردایی
nahal aniran: عین خودشه
a sutak: اول دبستانه
nahal aniran: خیلی چاقه اونم
nahal aniran: البته اون از این چاق تره
a sutak: نه اتفاقا چاق نیس
nahal aniran: این عکسه
a sutak: چی می گی؟ اون که عکس مسابقه س 

نتیجه این‏که: پسرک مربوطه یه کم از این صاحب عکس کوچیک‏تر است و عکس مربوط به مسابقه مردان آهنین می‏باشد
2. بابت توضیحات فوق عفو بفرمایید!


ارسال شده در توسط سوتک