سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سوتک

یا سلام

آه از شفق ... و سرخی شفق، آن گاه که روز به شب می رسد و خورشید حق در افق خونین عاشورا غروب می کند و ... شب آغاز می شود!
اما دل به تقدیر بسپار،
شب غشوه ای است که اختران امامت را ظاهر کند.

این سرالاسرار خلقت است و گویی تقدیر چنین رفته است که اسرار فاش شود، گر چه به بهای سر باختن حسین علیه السلام.

بگذار فاش گفته شود که آن که مسجود ملائکه است حسین است
 و آدم را ملائک از آن حیث که واسطه ی خلقت حسین است سجده کردند

و این سجده ای ازلی است؛ میزان حق،
که ابلیس را از صف ملائکه طرد می کند.

یعنی که فطرت عالم بر حب حسین و ولایت او شهادت می دهد
و آن پیمان ازلی- ا لست بربکم قالوا بلی- عهدی است
که خالق از بنی آدم بر حب حسین و یاری او ستانده است.

"خون" با حسین پیمان "ریختن" بسته است.

"سر" با حسین پیمان "باختن".

دل تو عرصه ی ازلی خلقت است.

گوش کن که چه خوش ترنمی دارد در تپیدن: حسین، حسین،حسین،حسین.

نمی تپد بل حسین حسین می کند.

کجاست آن که زنجیر جاذبه ی خاک را از پای اراده اش بگشاید و هجرت کند،
 از خود و وابستگی هایش،
تا از زمان و مکان فراتر رود و خود را به قافله ی سال شصت و یکم هجری برساند و در رکاب امام عشق به شهادت رسد؟
و از آن پس دیگر، این باد نیست که بر تو می وزد
این تویی که بر باد می وزی.
و از آن پس دیگر آن تویی که بر زمان می گذری
و آن تویی که مکان را تشرف حضور می بخشی.
یعنی نه این چنین است که کربلا شهری در میان شهرها باشد
و عاشورا روزی در میان روزها
زمین سراسر ، پهن دشت کربلاست و کربلا ما را به خود فرا می خواند.

این همه را در متن تاریخ بنگر مبادا که غافل شوی و بینگاری که زمان بر تو وفا خواهد کرد و نخواهی مرد؛ نه زمان بر هیچ کش وفا نمی کند، اما با این همه زمان بر عاشورا مانده است و تو، چه امروز و چه دیروز و چه هزار سال دیگر، یا باید به که در قبیله ی شیطان داخل شوی و به لشکر یزید بپیوندی، و اگر نه مرد باشی و در خیل اصحاب حسین علیه السلام پنجه در پنجه ی ظلم در افکنی و تا پای خون و جان بایستی.

کربلا ما را به خود فرا می خواند دل های مشتاق، هم چون کبوتران جلد حرم در هوای کربلا پر می کشند. گوش کن! به ندای دلت گوش کن که حسین حسین می کند:      حسین
        حسین
                 حسین


ارسال شده در توسط سوتک