سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سوتک

یا سلام

نشسته بودم تو مسجد دانشگاه، یادم نیست سخنران کی بود... مراسم که تموم شد اعلام کردن به حرم امامین عسکریین اهانت کردن و گنبد آسیب دیده، ما هم که هر روز گزارشی از انفجار تو عراق می شنیدیم، غصه خوردیم اما عمرا فکرشو نمی کردم این قدر جدی باشه، فکر می کردم یه چیزی تو مایه های گوله ای باشه که به گنبد نجف خورده بود...
خونه که رسیدم...با دیدن اولین اخبار... باورم نمی شد... دیگه چیزی از حرم نمونده بود...
محرم داشت تموم می شد که دوباره عاشورا شد...

خبر کوتاه بود: گلدسته های حرم امامین عسکریین فروریخت! لحظه ی اول تنها گزینه ای که به ذهنم رسید تخریب کامل حرم برا بازسازی مجدد بود فقط مونده بودم آجرک الله بقیة الله دیگه برا چیه؟؟؟...
و دیگه کسی چیزی نگفت و من باورم شد حدسم درست بوده ... ولی اون تسلیت؟؟؟...
اخبار دو سیما بود که خبر رو گفتن... گلدسته های حرم امامین عسکریین بر اثر بمب گذاری تخریب شد...

یعنی چی؟! پس چرا تا حالا کسی صداش در نیومده بود، در این عصر ارتباطات و رسانه؟؟!!!!
همیشه برام سوال بود اون روز تو مدینه... مگه خونه امام علی تو کوچه بنی هاشم نبود؟
امام مامور به سکوت بود بقیه چرا صداشون در نیومد؟
هتک حرمت خونه امام و سکوت؟...
و امروز ما هم مثل مردم اون دوره صدامون در نمیاد !
هتک مجدد حرمت حرم امام و سکوت؟...

نمی خوام از بی غیرتیمون بنویسم یا از اخبار خبرگزاریا اینقدرام هر بار با هر اتفاقی همه محکوم کردن که دیگه...
از وقتی خبر رو شنیدم، حتی شاید باور نکردنم و اون حدس مسخره برا این بود که نمی فهمم یه حرمی که خرابش کردن... یه حرمی که دیگه زائر نداره... چرا سامرا؟؟... چی داره اون جا که این جور ازش می ترسن؟؟... یه ترس تاریخی... یه ترسه 1194 ساله...

اخبار می گفت سرداب...
یه ترس1194 ساله...
چند سال پیش خبری اومد از گرفتن یکی از روحانیون عراقی و بازجوییش برای گفتن مشخصات مهدی...
یه ترس1194 ساله...

آقا! می دونم دلت خونه و بیشتر از ما ، که نیشستیم و هیچ کاری نمی کنیم درست عین قوم موسی که نشستند و ...
کی بود می گفت بیشترین داستان قرآن، داستان بنی اسرائیله برای شباهت ما به اونا... و چه حرف سنگین و سختی...

آقا! خودت دستمون رو بگیر! مگه نه این که پدرمونی؟ آدممون کن و آماده...
آقا جون! آجرک الله!

آقا جون! دعامون کن!


ارسال شده در توسط سوتک